آنيتاآنيتا، تا این لحظه: 10 سال و 22 روز سن داره

فرشته كوچولوي ما

توانمندي هاي دخترم

دختر گلم؛ شما الان 6 تا دندون قشنگ داري كه مثل الماس ميدرخشن يه هفته بعد شش ماهگيت دو تا دندون قشنگ بالاييت شروع به چشمك زدن كردن* ميتوني با كمك هر چيزي مثل پاهاي من و بابايي، روي دو تا پاي قشنگت وايسي و دلبري كني حتي ميتوني با كمك وسايل به پهلو حركت كني* دست ميزني بلند بلند ميخندي ني ناي ميكني باي باي ميكني واي كه چقدر شيرينه اين لحظات ...
15 بهمن 1393

بدون عنوان

دختر قشنگم امروز كه شروع كردم تا خاطرات شيرين حضورت رو، تو زندگيمون ثبت كنم، تقريبا ده ماه و يك هفته از روز تولدت ميگذره* تقريبا ساعت 10:05 شب چهارشنبه 6 فروردين 93 بود كه ما تو رو از خداي بزرگ عيدي گرفتيم. وقتي ديدمت، مثل فرشته ها آروم و معصوم خوابيده بودي*به يادماندني ترين لحظه عمرم تاكنون* ...
15 بهمن 1393

تولد نازدونم

تو آمدی و خدا خواست دخترم باشی و بهترین غزل توی دفترم باشی تو آمدی که بخندی ، خدا به من خندید و استخاره زدم ، گفت کوثرم باشی خدا کند که ببینم عروس گلهایی خدا کند که تو باغ صنوبرم باشی خدا کند که پر از عشق مادرت باشی خدا کند که پر از مهر مادرم باشی همیشه کاش که یک سمت ، مادرت باشد تو هم بخندی و در سمت دیگرم باشی تو آمدی که اگر روزگارمان بد بود تو دست کوچک باران باورم باشی بیا که روی لبت باغ یاس می رقصد بیا گلم که خدا خواست دخترم باشی تو آمدی و خدا خواست از همان اول تمام دلخوشی روز آخرم باشی ...
8 بهمن 1393
1